[عنوان ندارد]
سه شنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۱، ۰۹:۱۷ ب.ظ
فکر می کنم ما عادت کرده ایم... بله ما زن ها عادت کرده ایم... به ستایش شدن... در شعر...آهنگ... ادبیات... و توصیف زیبایی نگاه و ظرافت دستان و لطافت کلام... در ترانه ها هم که می شنوی بنابر همین عادات بیشتر از "مادر" خوانده می شود تا از "پدر"... و در گیر و دار همین عادت ها گاهی فراموش می کنیم. قلب ها و لحن ها و نگاه ها و زبان ناگفته های مردانه را فراموش می کنیم...فراموش می کنیم که همراه با " میم مثل مادر" ها، " به نام پدر" ها می آیند و این حس مورد ظلم واقع شدن زن ها و متعلقاتش هم که اضافه شود نتیجه ی فکری شاهکاری می شود برای خودش!!! گاهی فکر می کنم کاش ما هم هر کدام به زبان خودمان شعر می گفتیم... برای دستان مردانه ای که تسلی قلب هایمان می شود.... و صدا و نگاه و قدم های مردانه ای که راه را با ما طی می کند چه در قالب پدر، برادر و ...
هر چند دیر شد ولی... روز مرد مبارک
۹۱/۰۳/۱۶