آگهی فروش!
سه شنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۱، ۰۵:۴۲ ب.ظ
پژو پارس مدل 85، سفید... بسیار شیک و تمیز،
دوگانه سوز! دست یه خانم دکتری هم بوده که فقط باهاش می رفته تا مطب و برمی گشته!
(بماند که فاصله ی منزل تا مطب چیزی در حدود 45 کیلومتره!) مشتری نداشت؟؟؟؟... کسی
نبود؟؟؟ زیر قیمت می ده ها!!! بیشتر بگم از ماشینه؟... ماشین خیلی خوبیه فقط یه
سری اخلاقیات خاصی(!) داره که در دفترچه ای که فروشنده به صورت manual
آماده کرده به اطلاعتون رسونده می شه؛ مثلا به طرز عجیبی زود باتریش خالی
می شه! البته نگران نباشید؛ با یه هول دادن کوچولو حله! ... به طور تجربی به اثبات
رسیده که اگه بنزین مصرف بشه با روشن کردن کولر زودتر تو جاده خاموش می شه اگه گاز
مصرف بشه دیرتر!!!!... بازم بگم؟؟؟
البته یکمی اغراق کردم. این قدرام اوضاع ماشینه
بد نبود. می گفتن تا حالا تو هیچ مسافرتی اذیت نکرده ولی خب این چیزا نمک مسافرته.
من به شخصه که کلی خندیدم...
سفر که کلا خوبه اگه همسفرت خوب باشه بهترتر!
یعنی از هم سفرا هر چی بگم کم گفتم... خیلی پایه بودن... خانواده ی شوهر خواهرم...
برخلاف بعضی همسفرا که باهاشون می ری بیرون می بینی که همه دارن به شکل دل نچسبی
شخصیت میل می کنن، این عده از هیچ کاری واسه خوش گذروندن کم نمی ذاشتن. واقعا هم
خیلی خوش گذشت! یه بار دیگه هم باهاشون رفته بودیم چادگان (یه دهکده ی تفریحیه
نزدیک اصفهان). اونجا خواهر زادمو برده بودیم پارک بازی کنه. از این سرسره بادی
های خیلی بزرگم داشت؛ البته واسه بچه ها. یهو دیدم علی- دامادمون- رفته یه سانسشو خریده
می گه بچه ها بیاین بریم سرسره!!! خواهراشو خواهرزادشو دامادا و ... هم همه رفتن.
منم اولش تو بهت بودم داشتم نگاه می کردم که بابا اومد دست منو گرفت گفت: تو هم
برو دیگه! خلاصه منم رفتم ولی جاتون خالی... خیلی خوش گذشت. ملت هم که اون پایین
واستاده بودن بهمون می خندیدن. اولش فکر کردم یکمی زشته بعد دیدم یکی یکی می رن
پیش بابا اجازه می گیرن که اونام بیان!!! آخرش یه 15-16 تایی شدیم! انگار اونام منتظر
بودن!...چیه خب؟؟ مگه بزرگا دل ندارن؟!
حالا دوباره با همین دوستان رفتیم مسافرت...
همدان... کرمانشاه... صحنه!... "صحنه را دیدم"... چه آبشار قشنگی هم
داشت! همدان رفتیم گنجنامه... جای شما خالی... رفتیم آبشارش آب بازی کردیم...
سورتمه سوار شدیم... سینما 5 بعدی رفتیم... سینماش خیلی باحال بود. البته خود
فیلمم خوب بود ولی تماشاگراش بهتر بودن! یه گروه تهرانی خجسته دلی پشت سرمون نشسته
بودن که یه جورایی با هم دوست شدیم. فیلمم دیر پخش شد... تو این فاصله یکی از
دوستان تهرانی بلند شروع کرد خوندن:
-عمو سبزی فروش!
-(همه با هم: ) بله!
-سبزی کم فروش...
بعد هم رفتیم کرمانشاه طاق بستان... دوستان
حواستون باشه گول نخورید! اصلا شبیه پوسترش نیست. در حقیقت بیشتر خرابه بود! حالا
ما نفهمیدیم دارن خرابش می کنن یا می خوان درستش کنن! ... خوراک برنامه سالی
تاک... حیف گوشیم شارژ نداشت خاموش شده بود.
بیستون هم دیدیم... تو اون گرمای ظهر رفتیم
بالای کوه... پوستمان کنده شد!... کلی غرغر کردیم آمدیم پایین!
اینو یادم رفت بگم... تو همدان دوستان اومدن
میون بر بزنن!!! رفتن تو یه کوچه... بعد تو کوچه پس کوچه های همدان گم شدیم و تو
ترافیک گیر کردیم به مدت 1 ساعت!!! بعد که رسیدیم به خیابون دیدیم طرح ترافیکه نمی
شه توش رفت باید از همون کوچه ای که اومدیم برمی گشتیم... حالا فکر کنید دو دستگاه ماشین تو یه کوچه ی
باریک و شلوغ می خوان سر و ته کنن!!! یه پلیسه اونجا اومده می گه: "آهای اصفهانی!
نظم شهرمونو به هم زدی! جریمه کنم؟!" بعد هم راننده کلی آیه و قسم که من نمی
دونستم اینجا طرح ترافیکه! حالا این که بقیه از کجا می فهمیدن ما کجایی هستیم، جدا
از بحث پلاک 13، لهجه ی دوستان بود که به شدت هم روی لهجه ی اینجانب که بسیار
تاثیر پذیر هستم مخصوصا زمانی که در معرض لهجه ی آشنای اصفهانی قرار می گیرم و
خودم هم یک ته لهجه ای دارم، اثر خود را به جا گذاشته! و نتیجه این شدس که تا
اطلاعی ثانوی متنایی بنده را با لهجه بوخونین!
خب دیگه اینم از سفرنامه ی ما... مفید و مختصر!
عکسا هم تو ادامه ی مطلبه! ببخشید تو شرایط بی
شارژی نشد عکس بهتری بگیرم!
پ.ن: خیلی حسه خوبیه آدم از مسافرت بیاد ببینه
15 تا کامنت تائید نشده داره!... مرسی بچه ها!
برای دیدن عکسا با کیفیت بهتر می تونید روشون کلیک کنید.اینجا غار علیصدره!
ایشونم کشتن ما رو با این ژستاشون!
ایشون هم چنین به شدت اعتقاد دارن که اگه در عکسی حضور نداشته باشن، اون عکسه خراب شده!
اینجام پیست سورتمه ی گنجنامه ی همدانه... حیف شد! شب بود عکسش زیاد خوب نشد.
باباطاهر!
خداییش شعر قشنگیه!
اینجام طاق بستانه... همون جایی که گفتم گول پوستراشو نخورید!
اینم شاهکار هنریه عسلمه! از بالا به ترتیب: بابا طاهر!!!- خودش- من!- مامانش!
اینم واسه اختتامیه!!! عسل و خاله! از من به شما نصیحت، هیچ وقت تو سفر واسه بچه ها از اینایی که دست این نیم وجبیه نخرید!
۹۱/۰۵/۳۱