من و همکار
اول این که خواهر عزیز، شما داری از من مشورت می گیری نه من از شما! پس ظرفیت شنیدن حرف من را هم باید داشته باشی. بعد هم این چه روش زشتی است که افراد سن و سال دارتر دارند؟ مرا یاد کودکی هایم می اندازد که سوال های مگو از مامان می پرسیدم و ایشان پاسخ می داد "بزرگ بشی خودت می فهمی!" عزیز من شما اگر دلیل منطقی داری بگو ما هم استفاده کنیم و شاید حتی با هم بحث کنیم ببینیم حرف کداممان درست است. اگر هم نداری این اصلا رسم ادب نیست که شعور بنده را به خاطر سن کمم ببری زیر سوال و بعد هم استناد کنی به دوازده سالی که داری این کار را می کنی. این که شخصی n سال است دارد یک کاری را به یک روش خاصی انجام می دهد دلیل بر این نیست که n سال آن کار را به خوبی انجام می داده. شاید (و فقط شاید) دوازده سال داشتی گند می زدی!
مساله بعدی این روش همکار بنده و خیلی از آدم هاست که می خواهند همه را راضی نگه دارند. آخر مگر می شود آدمی سالم و صادق باشد و بتواند چنین کاری انجام دهد؟ در این رابطه ارجاع می دهم به کتاب "جاذبه و دافعه امام علی" نوشته دکتر مطهری. برای کسانی که حوصله مطالعه ندارند هم لپ کلام این که آدمیزاد همان طور که به دوست احتیاج دارد به دشمن هم احتیاج دارد! به آدمی که دشمن ندارد و می خواهد همه را از خودش راضی نگه دارد می گویند آدم دورو! یا به قول اسلامی ترهایش منافق! آخر آدم های جامعه که همه خوب نیستند که شما بتوانی با راضی نگه راشتن همه کارت را به سلامت پیش ببری. شما هر کاری بخواهید انجام دهید همیشه یک عده ای از کار آدم می رنجند که "به درک" را گذاشته اند برای همین وقت ها. استفاده نکنید "به درک"هایتان حیف می شود!
امروز هم خیلی همکار محترم را تحویل نگرفتیم. من از آن دسته آدم هایی هستم که خودم انقدر مساله و مشکل یا ببخشید... انقدر صنم دارد که یاسمن توی آن گم است. آدمی که اهمیتش در حد یک صبحانه است و دارد برای من دغدغه درست می کند را باید گذاشت کنار. یا شاید الان عصبانی ام دارم چرت و پرت می گویم!
آخر ناراحتی از دست همکار هم شد مشکل؟!
سلام
صبح بخیر
درک میکنم، وقتی با خلوص نیت سعی کردی گوش کنی بعد هم بهترین تجربه و راهکار را ارائه بدی، انتظار داشتی و داریم که شنونده نشان دهد که حرف را شنیده و احیانا دلیل منطقی بیاورد که راهکار مفید نیست یا متناسب با شرایط نیست
اما معمولا اکثر ادمها (منجمله خودم) غالبا دنبال شنیدن و پیدا کردن راه حل نیستیم، دنبال یه گوش مفت هستیم که حرف بزنیم و خالی بشیم در پله بعد هم همدردی باما بشود که تسلی پیدا کنیم، در نهایت هم همه حق را به ما بدهند و احساس رضایت کنیم از اینکه چه قربانی مظلومی هستیم
ادمها معمولا همانگونه عمل میکنند که یادگرفتن و شخصیتشان شکل گرفته و اینکه ادمها واقعیتهایی مجزا و مستقل از ما هستند گرچه ممکنه ست در اصولی مشابه ما باشند و به همان اندازه هم اصول متمایز از ما دارند
راستی بنظرم با وجود اون پرنده های جالب نیازی به خرید تخم مرغ ندارید ها ;)