شاید محال نیست!

Mon Journal Intime

Mon Journal Intime

شاید محال نیست!

اینکه مدام به سینه ات می کوبد، قلب نیست
ماهی کوچکی است که دارد نهنگ می شود.
ماهی کوچکی که طعم تنگ بلورین، آزارش می دهد
و بوی دریا هوایی اش کرده است...

(عرفان نظر آهاری)

بایگانی

درمانگاه

شنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۵، ۰۱:۴۳ ب.ظ

تو داروخانه همین طور که سرم پایینه و تند و تند دارم نسخه رد می کنم یه کلوتریمازول واژینال می دم به خانمه می گم اینم هر شب یه اپلیکاتور...

-          ]خانمه[ این از این چیزاست؟

-          ]من[ بله!

-          اونوقت چیز نداره؟

-          نه از جای دیگه تهیه کنید...

یه صدای ویز ویز از اون پشت میاد. برمی گردم می بینم بچه ها ریسه رفتن از خنده. با خنده بهشون می گم "رسیدم به اون مرحله که مریض بگه ف خودم رفتم فرحزاد!"... یکی دو ساعت بعد موقع استراحت یکی از بچه ها لیوان به دست اومده می گه:

-          خانم دکتر من برم چیز؟

-          برو... :)))

-          چیز نداره؟

-          نه، خیالت راحت D:

----------------------------------------------------

رئیس درمانگاه اومده اول کلی واسم صغری کبری چیده بعد با یه حالت محجوبی می گه: "حقیقتش فلانی از طبقه پایین اومده ازت خواستگاری کرده، به چند نفر گفته کسی جرات نکرده بیاد بهت بگه. دیگه از من خواست بگم... البته من خودم بهش گفتم که احتمال خیلی زیاد نظر شما منفیه و ... حالت نظرت چیه؟"

با خنده بهش می گم "آقای دکتر زدی بخت دختر مردمو بستی، حالا تازه می پرسی نظرت چیه؟! دیگه من الان چی بگم آخه؟" اولش جا می خوره ولی بعد اونم میندازه رو شوخی خنده:"کاری نداره که... می خوای همین الان زنگ می زنم بیاد بالا!" می بینم که ای وای کار خرابی شد. بهش می گم"نه دیگه من رو حرف رئیسم حرف نمی زنم" خلاصه یه ربعی از اون تهدید و از ما انکار(!) تا آخر گفتم که "حالا جدا از شوخی، جواب من واقعا منفیه. کار خوبی کردین گفتین نه."

--------------------------------------------------------------

اینجا یه آقای دکتری هست دست خطش فاجعه است. چند روز قبل تو پانسیون دیدمش رفتم خودمو معرفی کرده و خواهش کردم بهمون رحم کنه و یه مقدار خواناتر بنویسه که خطا و اشتباهی رخ نده که تازه متوجه شدم دست خطش پیش حرف زدنش خداست! یعنی هر چیزی رو دو سه بار باید می پرسیدم تا متوجه بشم چی می گه! به دوستام می گم "یا لیسنینگ من ضعیفه یا اسپیکینگه آقای دکتر... به احترام رایتینگ هم یک دقیقه سکوت می کنیم!"

خدا آخر عاقبت همه رو بخیر کنه...

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۵/۱۱/۰۹
رها .

نظرات  (۵)

اسپیکینگ و ... عالی بود

کاش میشد خیلی چیزا را با شوخی طرح کرد تا تلخی ش کم بشه

پاسخ:
آره واقعا
من که نمی ذارم چیزی رو دلم بمونه، نهایتا با چاشنی جوک و شوخی و  ... می گم که مثلا بار منفیش کم بشه!

۱۰ بهمن ۹۵ ، ۱۵:۴۱ منتظر اتفاقات خوب
خانم دکتر کارتون حرف نداره:))
پاسخ:
قربونت ؛)
من یکبار یک دارویی گرفتم نسخه پیچ روش نوشته بود
از جلو
یعنی هنوز یادم می افته می خندم
خوب وقتی دارو واژیناله معلومه دیگه
نکته دوم مگه اپلیکاتور رو جدا می فروشن؟ یا دوش واژینال؟
پاسخ:
:)))) بعضی همکارا واقعا دستورای عجیب غریبی می زنند، البته نیره جون نگاه به خودت نکن. بعضی مریضام سوتی هایی می دن به یاد موندنی. در همین حد بگم که  مورد داشتیم شیافو با آلومنیومش  استفاده کرده!!!!
آره عزیزم، رو خودش فقط یه دونه هست.اپلیکاتور باید جدا تهیه بشه.
کلی خندیدم 
خدا این شادی های رو از ما نگیره
پاسخ:
الهی... آمین ;)
کاشکی نسخه ها و دستور مصرف پزشک و دارو خانه'تایپی میشد.رفتم دکتر  هم داروی ضد اسهال داده 'هم ضد یبوست.نمیتونم  نوشته نسخه یا برچسب دارو را بخونم که چطور مصرف کنم.یعنی خوانا نیست.
یاد بیماری افتادم که دکتر دراژه داده بود و گفته بود بذار دهانه رحم.بعد از مدتی زنه میاد مطب دکتر و میگه حالم بدتر شده,شوهرم رحیم اقا هم مرده.هر شب هم قرص ها را گذاشته بودم دهنش بخوره.!
پاسخ:
والله مینو جان از موقعی که من ترم 1 بودم همیشه زمزمه هایی بود که می خوان طرح اتوماسیون نسخ رو پیاده کنند. هنوز که هنوزه هم صحبتش هست. البته در بعضی درمانگاه ها من جمله درمانگاهی که من کار می کنم به تازگی در حال انجامه و بسیار از بروز خطا و اشتباه جلوگیری می کنه.
رحیم!! 0_o

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">