درمانگاه
تو داروخانه همین طور که سرم پایینه و تند و تند دارم نسخه رد می کنم یه کلوتریمازول واژینال می دم به خانمه می گم اینم هر شب یه اپلیکاتور...
- ]خانمه[ این از این چیزاست؟
- ]من[ بله!
- اونوقت چیز نداره؟
- نه از جای دیگه تهیه کنید...
یه صدای ویز ویز از اون پشت میاد. برمی گردم می بینم بچه ها ریسه رفتن از خنده. با خنده بهشون می گم "رسیدم به اون مرحله که مریض بگه ف خودم رفتم فرحزاد!"... یکی دو ساعت بعد موقع استراحت یکی از بچه ها لیوان به دست اومده می گه:
- خانم دکتر من برم چیز؟
- برو... :)))
- چیز نداره؟
- نه، خیالت راحت D:
----------------------------------------------------
رئیس درمانگاه اومده اول کلی واسم صغری کبری چیده بعد با یه حالت محجوبی می گه: "حقیقتش فلانی از طبقه پایین اومده ازت خواستگاری کرده، به چند نفر گفته کسی جرات نکرده بیاد بهت بگه. دیگه از من خواست بگم... البته من خودم بهش گفتم که احتمال خیلی زیاد نظر شما منفیه و ... حالت نظرت چیه؟"
با خنده بهش می گم "آقای دکتر زدی بخت دختر مردمو بستی، حالا تازه می پرسی نظرت چیه؟! دیگه من الان چی بگم آخه؟" اولش جا می خوره ولی بعد اونم میندازه رو شوخی خنده:"کاری نداره که... می خوای همین الان زنگ می زنم بیاد بالا!" می بینم که ای وای کار خرابی شد. بهش می گم"نه دیگه من رو حرف رئیسم حرف نمی زنم" خلاصه یه ربعی از اون تهدید و از ما انکار(!) تا آخر گفتم که "حالا جدا از شوخی، جواب من واقعا منفیه. کار خوبی کردین گفتین نه."
--------------------------------------------------------------
اینجا یه آقای دکتری هست دست خطش فاجعه است. چند روز قبل تو پانسیون دیدمش رفتم خودمو معرفی کرده و خواهش کردم بهمون رحم کنه و یه مقدار خواناتر بنویسه که خطا و اشتباهی رخ نده که تازه متوجه شدم دست خطش پیش حرف زدنش خداست! یعنی هر چیزی رو دو سه بار باید می پرسیدم تا متوجه بشم چی می گه! به دوستام می گم "یا لیسنینگ من ضعیفه یا اسپیکینگه آقای دکتر... به احترام رایتینگ هم یک دقیقه سکوت می کنیم!"
خدا آخر عاقبت همه رو بخیر کنه...
اسپیکینگ و ... عالی بود
کاش میشد خیلی چیزا را با شوخی طرح کرد تا تلخی ش کم بشه