ای هر چه صدا، هر چه صدا، هر چه صدا- تو
پنجشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۵، ۱۰:۵۰ ق.ظ
قصد دارم از این به بعد شعرهایی که دوست دارم رو تحت عنوانی به نام "دفتر شعر" جمع آوری کنم. اینم اولیش:
پر می کشم از پنجره ی خواب تو تا تو
هر شب من و دیدار در این پنجره با تو
از خستگی روز همین خواب پر از راز
کافی ست مرا، ای همه ی خواسته ها تو
دیشب من و تو بسته ی این خاک نبودیم
من یکسره آتش، همه ذرات هوا تو
بیدارم اگر دغدغه ی روز نمی کرد
با آتش مان سوخته بودی همه را تو
پژواک خودم بودم و خود را نشنیدم
ای هرچه صدا، هرچه صدا، هرچه صدا-تو
آزادگی و شیفتگی، مرز ندارد
حتا شده ای از خودت آزاد و رها تو
یا مرگ و یا شعبده بازان سیاست؟
دیگر نه و هرگز نه، که یا مرگ و یا تو
وقتی همه جا از غزل من سخنی هست
یعنی همه جا-تو، همه جا-تو، همه جا-تو
پاسخ بده از این همه مخلوق چرا من؟
تا شرح دهم از همه خلق، چرا تو
محمدعلی بهمنی
۹۵/۰۸/۱۳