شاید محال نیست!

Mon Journal Intime

Mon Journal Intime

شاید محال نیست!

اینکه مدام به سینه ات می کوبد، قلب نیست
ماهی کوچکی است که دارد نهنگ می شود.
ماهی کوچکی که طعم تنگ بلورین، آزارش می دهد
و بوی دریا هوایی اش کرده است...

(عرفان نظر آهاری)

بایگانی

به نام خالق بال پروانه ها

سه شنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۰، ۱۱:۳۷ ق.ظ

خیلی وقت بود که می خواستم این کارو بکنم...یه جایی واسه خودم... واسه نوشتن لحظه به لحظه های خنده و گریه ها. واسه گفتن حرفا و اشتراک گذاشتن خاطره ها با کسایی که شاید در ابتدا غریبه اند... ولی بهتر از هر کسی من واقعی رو می شناسند... و یا شاید اصلا مساله دیگران نیستند... همین که خودت واسه خودت دوباره تعریف کنی و خودت بشی مخاطب خودت همینم حس قشنگیه... اتفاقاتی که تو زندگی آدم میفته و قبل از این که بفهمیم چی بود و چی شد می بینیم چه تاثیر بزرگی تو زندگیمون داشته ... خاطراتی که دیگه خود منم خود شمایید... و بی این که بهشون فکر کنیم جزئی از ما شدن و زندگیمونو می سازند.

این مطلبو به عنوان اولین پست وبلاگ با یکی از شعرهایی که خیلی دوستش دارم تموم می کنم:

زندگی درک همین امروز است

فهم نفهمیدن هاست

ظرف امروز پر از بودن توست

شاید این خنده که امروز دریغش کردیم آخرین فرصت همراهی ماست...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۶/۲۹
رها .

نظرات  (۲)

من متاسفانه هنگام نوشتن هنوز سعی میکنم ملاحظه کنم
پاسخ:
چرا متاسفانه؟ هر کسی سبک خودشو داره.

متاسفانه

چون نیاز هست هر ازگاهی سطحی از حجاب و فیلتر خود بکاهیم تا بیشتر با عمق وجود خود یا بقولی ناخوداگاه خود اشنا بشویم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">