شاید محال نیست!

Mon Journal Intime

Mon Journal Intime

شاید محال نیست!

اینکه مدام به سینه ات می کوبد، قلب نیست
ماهی کوچکی است که دارد نهنگ می شود.
ماهی کوچکی که طعم تنگ بلورین، آزارش می دهد
و بوی دریا هوایی اش کرده است...

(عرفان نظر آهاری)

بایگانی

آقای خواستگار

يكشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۴، ۰۴:۳۰ ب.ظ

خانم دکتر میم از اداره ی نظارت بر امور دارو که گاها واسه ارزشیابی عملکرد ما میاد اینجا بازرسی زنگ زده. بعد ایشون خیلی تند حرف می زنه. خیلیم رکه. یعنی اصلا ظرافت نداره. جمعا هم من شاید دو سه بار باهاش صحبت کردم اونم خیلی رسمی... زنگ زده می گه "سلام خانم دکتر. خوبی؟ چه خبر؟!!! تو مجرد بودی نه؟!!!" منتظر جواب منم نمی موند. یه کله می پرسید... "شوهر؟ نامزد؟ دوست پسری چیزی که نداری؟!" بعد همین که کلمه ی "نه" از دهن ما در اومد اجازه گرفت شماره خونمونو بده به یکی از همکاراش. گفت همون آقای دکتری که تو معاونت منو فرستاده بود پیشش واسه آموزش شماره خواسته. خب من چیز زیادی از اون آقا یادم نمیاد. فقط یادمه ریش داشت و لباس تیره هم تنش بود! یعنی اگه جایی خارج از اتاقش ببینمش نمی شناسم. بعد مامانم گیر داده که "تو مگه نمی گی یه ساعت تو اتاقش بودی حرف می زد واستون؟ پس کجا رو نگاه می کردی؟"  اونوقت هر چی من می گم "من تو عمق و محتوا بودم. به ظاهرش نگاه نمی کردم. :)))" اینا هی کارو می کشونند به جاهای باریک که "ظاهرشو که ندیدی. نظرت راجع به عمقش چیه؟!!"

 بعد تو اون جلسه ای که من رفتم  اتاق ایشون یه دختره دیگه هم بود که اونم آموزشی بود و اتاقو گذاشته بود رو سرش و یه بند جیرجیر می کرد و داشت خودشو خفه می کرد از جلب توجه تا اونجا که اومدیم بیرون یه چیزی راجع به همین آقای دکتره گفت که من الان یادم نمیاد چی بود ولی من در جوابش گفتم " خدا به هم ببخشتتون." کلا تو اون جلسهه من فکر کردم اینا با هم سر و سری دارند. واسه همین نه این که بگم دیدم منفیه ولی مثبتم نیست. یعنی اگه از حسم حد بگیری در بینهایت می بینی که به منفی میل می کنه...

نکته ی بعدی هم اینکه اون همه خانم اونجا هست اونوقت این پسره بین این همه پیغمبر صاف رفته سراغ جرجیس؟ یعنی واقعا آدم با ظرافت تر از این خانم دکتره دم دست نبوده این ازش بخواد زنگ بزنه؟ بعد اینجوری که من متوجه شدم طرف هم سن خودمه که من اینو اصلا نمی  پسندم و ترجیح می دم طرفم از من بزرگتر باشه. تازه ریشم داشت که هر چند درد بی درمون نیست و چاره داره ولی ریشه دیگه! چی کار کنم؟ خوشم نمیاد :/ برداشتم هم از شخصیتش این بود که زندگی رو خلاصه شده در پول می بینه و دیدگاه خاص خودشو داره که ... بعد این که زنگ نزده چون الان محرمه!!! خب این خودش پیشینه ی مذهبی قوی این آدم رو نشون می ده که من هر چند براش احترام قائلم ولی نه درکش می کنم و نه می خوام تو زندگیم وارد بشه... نکته ی آخر هم اینکه من این سبک خواستگاری رو نمی پسندم و ترجیح می دم یکم امروزی تر ازدواج کنم. یعنی این آقا اگه به جای پیشنهاد ازدواج، پیشنهاد دوستی می داد من مطمئنا منطقی تر برخورد می کردم!

به نظر شمام دارم بهونه میارم یا این فقط نظر مامانمه؟!


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۲۶
رها .

نظرات  (۴)

بهانه نمی اری. اما نتونستی خواسته خودت رو روشن کنی. وقتی نتونی الگو مورد نظرت رو ترسیم کنی. برای ارزیابی به حواشی می پردازی. پیشینه مذهبی اگه برات منفیه احتمالا بخاطر اینه که مثلا از تعصب یا تظاهرهای خاص راضی نیستی و خوشت نمی اد. اگه بجای اینکه خودش صحبت کنه کسی رو واسته کرده احساس میکنی نوع اداب معاشرتش با تو جور نیست. بعدا هم احتمالا این رفتارها ادامه پیدا میکنه و ازتو هم توقع میکنه که رعایت کنی.

اینکه سر و سری داشته نشون میده که با پرنسیب نیست. اگه حتی قیافه ش تو ذهنت نمونده بابت اینه که کلا پوشش، رفتار، میمک صورت، بادی لنگویج، کارکتر چهره اثر مثبت یا تداعی مثبتی نداشته که جذب بشی.

شاید پیشنهاد مفید این باشه که بجای اینکه سوالهای خودت رو خودت جواب بدی. سوالهات رو بپرسی. نه بخاطر اینکه شاید این ادم خوبی باشه. از بابت اینکه یه مهارت رو کسب کنی. اگه طرف مقابل اداب رو رعایت نمیکنه. تو مذاکره رو کنترل و مهار کنی. اینطوری از ایجاد یه ذهنیت که تو بهانه گیری جلوگیری میکنی و احیانا اگه مورد دیگه ای خواستند بهت معرفی کنند به نسبت مورد بهتر و سازگار تری معرفی می کنند.

امان از شادمانه پرحرف

پاسخ:

نمی دونم سر و سری داشته یا نه. حقیقتش من از رفتار کلی دختره چنین برداشتی کردم. از خودش چیزی یادم نمیاد!

چی بگم والله!؟ حالا بذار زنگ بزنن. شاید رفتم دیدمش.

امان از این حس های بد اولیه!
مشکل من تازه اینه که خیلی وقتا اطلاعات هم نصفه نیمه و حتی گاهی غلطه!!
یعنی کلا یه چیز دیگه آدم تصور میکنه در مورد طرف!!


بهونه همیشه هم بد نیس
وقتی دل آدم با طرف نیست!!!
اما گاهی تجربه میگه! یه دیدار  شرایط رو تغییر میده  چون با خود واقعی طرف آشنا میشی  نه حرفایی که در موردش میشنوی
البته به نظرم این آدم تو سیستم شما باید به خودش زحمت یه قدم رنجه رو میداد اقلا!
پاسخ:

 با خود واقعی طرف رو شک دارم صنم جون!

به نظرم بیشتر با ایده آلای طرف آشنا می شی تا خود واقعیش :/ البته این نظر منه!

سلام، جسارتا من برام جای سواله که عزیزم اونجا دقیقا به چه موضوعی توجه داشتی؟ پسره رو که درست ندیدی حرفهای دختره رو هم که گوش نمی کردی...ای بابا😉
بعضیهام خرافاتین البته مثلا میگن تو این ایام شگون نداره جواب رد می دن بهمون و اینها...چی بگم:||
نه این چه حرفیه بهونه کار دشمنه؛) شما دلایلت خیلی هم منطقیه، والا😂
پاسخ:

سلام لیلی جون... بابا من تو عمق بودم! به این مسائل سطحی توجه نداشتم :)))

تازه قضیه واسه یک ماه پیشه. نه انصافا تو خودت یه ماه پیشتو یادته؟... چی؟؟؟ هست؟... جدا؟!!!!... نه بابا... :o

سلام واقعا که زهرا خانم از شما انتظار ندارم خیلی زود قضاوت میکنی و نسبت به ظاهر ادما قضاوت میکنی خیلی از ریشوها رو میشناسم خیلی به خانواده اهمیت میدن و پول براشون اهمیت نداره خواهشن زود قضاوت نکن با یک ساعت حرف زدن شما طرفو میشناختی که ایا پولی هست یا نه ایا خوش اخلاق است یا نه واقعا چقدر شما زود قضاوت میکنی 
پاسخ:

سلام دوست عزیز. بازم می گم من زهرا نیستم

گذشته از اون، شما از من انتظار نداشتی؟ شما مگه چقدر منو میشناسی؟ من کی گفتم ریشی ها یا مذهبی ها به خانواده اهمیت نمی دن!؟ اصلا من کی قضاوت کردم؟! صرفا نظر شخصیمو گفتم. گفتم از ریش خوشم نمیاد. حق ندارم نظر شخصی داشته باشم؟

من انتظار ندارم وقتی یکی میاد خواستگاری من با یه نگاه یه دل نه صد دل عاشق بشم. ولی فکر می کنم حق دارم حس خوبی داشته باشم و مساله دقیقا همینه. من اون حس خوبه رو دریافت نکردم.

در ضمن من هنوز به ایشون جواب ندادم. گفتم که محرمه زنگ نمی زنن! و البته اینم گفتم که احتمالا قراره برم ببینمش.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">