شاید محال نیست!

Mon Journal Intime

Mon Journal Intime

شاید محال نیست!

اینکه مدام به سینه ات می کوبد، قلب نیست
ماهی کوچکی است که دارد نهنگ می شود.
ماهی کوچکی که طعم تنگ بلورین، آزارش می دهد
و بوی دریا هوایی اش کرده است...

(عرفان نظر آهاری)

بایگانی

bienvenue

پنجشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۱:۲۷ ب.ظ

قبلا هم اینو گفتم که اولین باری که وبلاگ زدم قصدم صرفا ایجاد یه دفترچه خاطرات آنلاین بود. حقیقتش هنوزم هست. ولی از اونجایی که دلم می خواست بی سانسور بنویسم تصمیم گرفتم که آدرسش رو کسی نداشته باشه. بعد این قضیه یهو واسم خیلی خیلی مهم شد! یعنی با این که خودم می دونم من اینجا اورانیوم غنی نمی کنم و نه کار خاصی می کنم و نه چیز خاصی می گم ولی حس اینکه وجود خواننده ی آشنا ممکنه دست و پا گیر باشه اذیتم می کرد.

دلیل این که رها-فارم رو ول کردم و بعد هم خودکار-آبی رو هم یه چی تو همین مایه ها بود. وبلاگ قبلی تو بلاگفا از این جعبه های آمار نداشت. منم هیچ وقت نمی ذاشتم واسش. بعد که اومدم تو بیان وبلاگ ساختم این جعبه ی آمار خوانندگان به عنوان سر جهازی از همون ابتدای امر وجود داشت. بعد من یه روز اومدم دیدم نوشته 97 نفر خواننده داشتم تو اون روز!!! اولشم واسم مهم نبود. ولی یهویی وحشت زده شدم که 97 نفر؟؟ مگه من چی می نویسم؟!! بعد سوظن ها اومد سراغم که من چندباری تو اداره وبلاگمو باز کردم نکنه اینا رفتن اینترنت اونجا رو چک کردن و وبلاگم لو رفته!!! و کلی فکر و خیال شیزوفرنیک دیگه که نهایتش این شد که تصمیم گرفتم تا رسما توهم بینایی نزدم بهتره برم آدرس وبلاگمو عوض کنم.

حقیقتش واسه من تعداد خواننده و کامنت مهم نیست. یعنی ترجیح می دم همین 5-6 تا دوستی که هستیم و به هم سر می زنیم باشیم ولی دوستی مداوم باشه و واقعا این حسو بهم بده که اینجا یه سری دوست خوب دارم. در مورد اسم وبلاگ هم همین قدر توضیح بدم که هیچ فلسفه ای پشتش نیست و چون چیزی به ذهنم نمی رسید دیوان فریدون مشیری رو باز کردم و از توش اسم وبلاگ (هم آفتاب پرست و هم شاید محال نیست!) رو انتخاب کردم و بعدش هم تصمیم گرفتم به همون چند نفر دوست وبلاگی که دوست دارم منو بخونن آدرسو بدم و دیگه مثه ناموسم از اینجا محافظت کنم که لو نره.

الان هم هدف از نوشتن این مطالب صرفا ابراز خیر مقدم و خوش آمد گوییست به چند نفر از آشنایان که آدرس وبلاگ رو اس ام اسی واسشون فرستادم و دیدن نام قشنگشون در کامنت ها مسلما چهره ی منو به لبخند باز می کنه.

به خونه ی من خوش اومدید دوستان... :*

 ....

ای وای چه سرنوشت جانسوزی

این است حدیث تلخ ما این است

ده روزه ی عمر با همه تلخی

انصاف اگر دهیم شیرین است


از گور چگونه رو نگردانم؟

من عاشق آفتاب تابانم

من روزی اگر به مرگ رو کردم 

از کرده ی خویشتن پشیمانم


من تشنه ی این هوای جان بخشم

دیوانه ی این بهار و پاییزم

تا مرگ نیامده است برخیزم

در دامن زندگی بیاویزم...


(فریدون مشیری- آفتاب پرست) 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۷/۳۰
رها .

نظرات  (۴)

۳۰ مهر ۹۴ ، ۱۳:۴۶ کسب درآمد واقعی از اینترنت
با سلام...
شما هم می توانید کسب درآمد عالی داشته باشید
دوستان عزیز خواندن این مطلب فقط 10دقیقه زمان خواهد برد اما این 10 دقیقه سرنوشت شما را تغییر خواهد داد
این روش ها آن قدر ساده هستند که آرزو می کنید ای کاش زودتر آنها را کشف می کردید تا خیلی زودتر درآمد پیدا کنید
دیگر نیازی به کار در بیرون از منزل نیست و فقط با صرف 2 تا 4 ساعت در روز درآمدی باورنکردنی خواهید داشت.
نویسنده این مطلب به شما تضمین خواهد داد که بعد از گذشت دو هفته به درآمدی بالای 400 هزار تومان در روز خواهید رسید
اطلاعات بیشتردر سایت زیر

http://www.musicgelyan.com/کسب-درآمد-واقعی-از-اینترنت-2/

آدرس بالا را بصورت کامل در مرورگر خود کپی کنید

اگر اهل کسب و کار اینترنتی هستید فرصت را از دست ندهید
تفاوت روش هایی که شما در این سایت با آن آشنا می شوید با سایر سایت ها این است که همه ی این نکات
 طبق تجربه ی واقعی در بیش از 5 سال به دست آمده و بر خلاف سایت ها ی دیگر تئوری نیست.
پس با کمک آنها شما می توانید خیلی سریع تر و مطمئن تر در کسب و کار اینترنتی خود موفق شوید و ماه ها در وقت ارزشمند خود صرفه جویی کنید.

درضمن تبادل لینک نیز با تمامی وبلاک ها و سایت ها داریم

سلام
مرسی که مهمون وبلاگم شدی رهای عزیز
خصوصی بودن فضای وبلاگ و مزایاش من رو هم وسوسه کرده،اما از جهتی گاهی دوست دارم حرفامو در لفافه به کسایی که منو میشناسن بگم. برای همین الان برام زیاد با فضای واقعی فرقی نداره و بعضی معذوریتها و رعایتها هست...
پاسخ:

سلام دوست عزیز

بسیار از آشنایی با شما خوشوقتم

خوبیش اینا که می شه مخاطبای دنیای واقعی رو از توش گلچین کرد. یعنی آدرسو فقط به همونایی که دوست داریم ما رو بخونن می دیم :)

یعنی واقعا حراست یا همکارا وبلاگت رو خوندن؟!!!   (آیکون پدرسوختگی مزمن!)
یه حسی به من میگه این یکی وبلاگ رو هم حذف خواهم کرد!
 اینبار با دستان توانمند!!! خودم!
از ترس همین چیزا
پاسخ:

 والله من نمی دونم صنم جون که همکارا می خوندن یا نه! فقط تعداد زیاد خواننده ای که آمار اون وبلاگ قبلی نشون می داد منو می ترسوند.

گفتم که دچار سوظن شدیدی شده بودم که ترجیح دادم آدرسمو عوض کنم.


بنظر میرسه اغلب ادما یه حرفهایی دارن که هرجایی نمیتونند بزنن. یا اگه حرفی بزنن بایستی کلی ملاحظات رو رعایت کنند. حرفهای نگفته هم انرژی زیادی از ما رو تحلیل می بره.

البته یه کارکرد دیگه وبلاگ اینه می تونه باشه که هراز گاهی مرور کنیم. ببینیم چه چیزایی واسمون مهم بود. درحالیکه الان دیگه مهم نیس. و برعکس. بقولی میتونه یه شرح حالی باشه.

پاسخ:

اون مرور رو خیلی دوست داشتم... خاطرات زنده می کنه واسه آدم.

من که اغلب با لبخند می خونم. :)))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">