شاید محال نیست!

Mon Journal Intime

Mon Journal Intime

شاید محال نیست!

اینکه مدام به سینه ات می کوبد، قلب نیست
ماهی کوچکی است که دارد نهنگ می شود.
ماهی کوچکی که طعم تنگ بلورین، آزارش می دهد
و بوی دریا هوایی اش کرده است...

(عرفان نظر آهاری)

بایگانی

قربون حواس جمع

شنبه, ۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۳۰ ب.ظ

صحنه ی اول:

همکارم میاد دم در اتاق می گه: "خانم دکتر من دارم می رم واحد فلان. اگه کسی اومد زنگ بزنید داخلی 126." منم می گم: "حتما... و همون طور که هی تکرار می کنم "138... 138... 138" رو تقویم کنار دستم یه 138 بزرگ می نویسم!

صحنه ی دوم:

نسخه رو چک می کنم، دستوراشم می نویسم و نگاه می کنم به اسمش. نوشته "مطهره احمدی" و من بلند صدا می زنم :" خانم مطهری"! خیلی هم شاکیم که چرا نمیاد داروشو بگیره!

صحنه ی سوم:

صبح می خوام برم سر کار. به مامان می گم پس سوئیچ کو؟ می گه: "امروز بابا ماشینو برده." و این محکم می چسبه پس ذهن من! که "امروز بابا ماشینو برده." حتی وقتی بابا دقیقه 90 خودشو می رسونه و ماشینو می گیرم و باهاش می رم سر کار و تو پارکینگ اداره پارکش می کنم، این همچنان تو حافظه ام حک شده که "امروز بابا ماشینو برده." ساعت 2:30 که می خوام برم خونه همچنان default من این هست که "امروز بابا ماشینو برده." و با آرامش از اداره میام بیرون و با آژانس برمی گردم خونه! :)))

راستش صحنه های دیگه هم وجود داشت که متاسفانه الان حافظه ام یاری نمی کنه. ولی تا قبل این که شروع کنم به نوشتن 5 موردش دقیقا یادم بود...

به خدا خیلیاشم می نویسم که یادم بمونه ولی جدیدا حتی موقع نوشتن هم اشتباه می کنم! دیگه واقعا نمی دونم با این معضلی که عین بختک افتاده رو زندگیم چی کار کنم؟!


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۰۹
رها .

نظرات  (۶)

آخر چرا رها جان ؟ از شدت مشغله ذهنی یا کاری ؟ یا شاید هم این خاصیت امور روزمره و جزیی است که ذهن دلش می خواهد آن را به پس براند تا مکانی برای دغدغه های اصلی و خواسته های واقعی اش بگشاید؟
پاسخ:

سرم یه خرده شلوغه فرزانه جون. الان 3جا شاغلم. چهار روز در هفته 10 ساعت کار می کنم. بقیه روزا 6 ساعت + کلاس های شنا + فرانسه و مقاله ای که باید به زبان انگلیسی بنویسم و تازه همشم ناراحتم که چرا کلاسای موسیقیمو ول کردم...

نمی دونم بقیه مردم چجوری زندگی می کنند ولی متاسفانه باید اقرار کنم که مغز من توانایی مدیریت کردن چندتا کار با هم رو نداره.

سلام نشانه خوبی نیست.

من بچه بودم فک میکردم یه نشانه بزرگ شدن اینه که کلی مشغله داشته باشی و وقت نداشته باشی و حافظه ضعیف شده باشه و...

اما واقعیت اینه که نشون میده ما مدیریت صحیحی در مورد ابعاد وجودی خودمون اعمال نمیکنیم و از توانایی هامون رو ارتقا نمیدیم و از ظرفیتمون بیش از اندازه کار می کشیم.

هیچ نشونه خوبی نیست اگه ادامه پیدا میکنه مسئله رو تا مزمن نشده پیگیری و حل وفصل کرد.

پاسخ:

سلام از ماست. خوب نیست؟ افتضاحه! انقدر شدید شده که تو خونه مسخره می کنند!

متاسفانه علایق من خیلی زیاد و پراکندند. تازه کلیشو دارم نادیده می گیرم!

الهی !!
والا این گیج بازیا  رو من هم رارم
دیگه خانوم دکتر داروساز گلمون که دوای این درد رو ندونه من چییییی بگم!!  آیکون اشک و ناله
آخه ما تو این روزای حساس کلی از این گیج بازیا و جا گذاشتن ها داشتیم  برای اطلاعات بیشتر میتونی بیای بخونی!  آیکون عرق شرم!!
پاسخ:

عزیزم :*

به نظرم درد بی درمون که می گن همینه.

اومدم... :))

۱۳ آبان ۹۴ ، ۰۱:۴۸ یکی زیر اسمان شهر
وااای عزیزم،اخه چرا؟ خانوما که قدرت انجام هفت کارو اونم به صورت همزمان دارن...رهاجونمونم که یه خانوم به تمام معنا( الان احساس کردم عین مادرشوهرا حرف زدم:)
البته باید اعتراف کنم مشغله های منم به قدری زیاد شده که کلی از این شیرینکاری هاداشتم یه نمونش که تو وبلاگ یکی از دوستان هم گفته بودم این بود که ساعت6 بعدازظهر از خواب پاشدم و به خیال اینکه 6 صبحه پاشدم رفتم یونی:)
پاسخ:
بین خودمون بمونه ولی منم یه بار یه روز تعطیل پاشدم رفتم دانشگاه. همشم تو شوک بودم که چرا هیشکی نیست! حتی نگهبان دانشکده هم نبود. دیگه زنگ زدم به یکی از دوستام تازه فهمیدم چه سوتی دادم :)))
سلام عزیزم. دلم خیلی تنگ شده :(
وای عااالی بود کلی خندیدم مخصوصا با سومی
طوری نیست فدات شم. من عین پیرزن ها همه کارهام رو یادداشت می کردم بعد خط می زدم ولی بعضی وقتها همون دفترچه رو هم یادم می رفت بردارم می رفتم بازار نصف خریدهام یادم نبود
چند وقتیه یه برنامه روی گوشیم نصب کردم که کارهای مختلف رو تو ساعتهای مختلف یادآوری می کنه آخر شب هم یه شکلک لبخند می ذاره اگه به همه کارهام رسیده باشم
راضی ام ازش :)))))
پاسخ:

سلام عزیزم. من بیشتر :(((

اگه یادت باشه من تو دوران دانشگام کم سوتی نمی دادم!

بذار انشاالله گوشیمو درست کنم. حتما اسمشو ازت می پرسم منم نصبش می کنم. فقط یه سوال: چجوری حواست هست که تو اون برنامهه درست کاراتو وارد کنی؟! :/

A few years ago I'd have to pay someone for this innramotiof.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">