شاید محال نیست!

Mon Journal Intime

Mon Journal Intime

شاید محال نیست!

اینکه مدام به سینه ات می کوبد، قلب نیست
ماهی کوچکی است که دارد نهنگ می شود.
ماهی کوچکی که طعم تنگ بلورین، آزارش می دهد
و بوی دریا هوایی اش کرده است...

(عرفان نظر آهاری)

بایگانی

سرده لامصب!

يكشنبه, ۷ آذر ۱۳۹۵، ۰۹:۲۲ ق.ظ

به نظرم یکی از کاربردی ترین دروسی که می تونست در یکی از مقاطع آموزش داده بشه و درش کم کاری شد آموزش "بیدار شدن در یک صبح سرد" ه! به چنان چالش و جدیدا عذابی تبدیل شده که از شب قبل استرس بیدار شدن فردا صبح رو دارم. جالب این که کل خونه گرمه به جز اتاق من! تا اونجا که شبا با سویی شرت می خوابم. تختمو چسبوندم به شوفاژ، پتو هم می ندازم روش دقیقا یه کرسی می شه. بعد دم دمای صبح که سرده اون زیر مثل بهشته ^_^ بهشتی که با دل خون باید ازش جدا شم. اینه که صبحا یه جوری از خونه می زنم بیرون انگار بهم توهین شده. حتی تا موقعی که می رسم اداره اون روی خوبمه! بعد فکر کنید در چنین اوضاع احوالی یه همکار داریم صبحا میاد می گه "صبح زیبای شما بخیر!" و ازین مدل پرت و پلاها... یعنی دلم می خواد با اره برقی بیفتم دنبالش... صبح من نه زیباست و نه خیر... والله!

ازینا که بگذریم می خواستم اینو بگم که به نظر من همانا یکی از چیزهایی که به دست های یک خانم یا به عبارت دقیق تر یک lady  تشخص می ده ناخن های بلند و زیبای سوهان کشیده و گاها لاک زده شده است. ^_^ من از بچگی عادت به بلند کردن ناخن نداشتم، بس که ظریفم! هر باریم که اقدام کردم یه جوری به طرز فجیع و دردناک از جاهایی که نباید شکست که هر دفعه پشت دستمو داغ گذاشتم. حالا این بار نمی دونم چی شد که بخت با ما یاد بود. ناخن های قشنگمو بلند کردم البته با سه لایه تقویتی و برق ناخن و ... منتها اصلا بهش عادت ندارم. انگار چند سانت به انگشتام اضافه شده! مثل بچه های تو سن بلوغ دائم دستام به این ور اون ور می خوره! تا حالا یه چندباری رو دست و صورت بقیه خط و خش انداختم تا اونجا که یه سری بودن منو می دیدند یه جایی پناه می گرفتند زخمیشون نکنم! یکی دوبارم اومدم چشممو بخارونم که در نتیجه همین مسائل ناخنم تا بند دوم انگشتم رفت تو تخم چشمم!!! یه چند باریم اومدم کتاب و وسیله از رو میز بردارم که باز ناخنه گیر کرد این ور اون ور و با یک درد کشنده ای از بسترش جدا شد و دوباره برگشت سر جاش!!! (دلتون به اندازه کافی ریش شد یا بازم ادامه بدم؟! :P) خلاصه کل زندگیم مختل شده بود ولی به جاش دستای قشنگی داشتم. تا جلسه قبل کلاس پیانو که استاد عزیزم لطف کرد منو مجبور کرد ناخنامو از ته بگیرم...

خدا شاهده واسه این که منو به زندگی عادی برگردوند روزی چند بار دعاش می کنم...

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۵/۰۹/۰۷
رها .

نظرات  (۸)

با خوب خوان، خوبتر بخوانید! آخرین اخبار در حوزه های ورزشی، تکنولوژی، سلامت، فرهنگ و بهترین ویدئو های روز را از طریق خوب خوان دنبال کنید - khubkhan.ir
کانال تلگرام https://telegram.me/KhubKhanIR
۰۷ آذر ۹۵ ، ۰۹:۳۳ یاسر امیری
قضیه ناخنات یه چیزی تو مایه های دست فرمون هجنسای محترمته 😉😁
پاسخ:

دوست عزیز، کار نیکو کردن از پر کردن است

من فکر نمی کنم رانندگی ربطی به کروموزومای X و Y داشته باشه! هر کسی پشت فرمون بشینه بعد یه مدت راننده می شه. به همین راحتی ^_^

۰۷ آذر ۹۵ ، ۰۹:۵۳ 🍁 غزاله زند
واقعا صبحِ زود بیدار شدن خیلی سخته:(  مخصوصا حالا که سرد هم هست و انگار جونِ آدم میخواد کَنده شه! :/ 
پاسخ:
عذابه... لعنتی روز به روزم سخت تر می شه :"(
۰۷ آذر ۹۵ ، ۱۰:۳۲ سعید حسن زاده
کم خونی دارید که انقدر سردتونه :)
پاسخ:

نه، سرده واقعا، حتی پرنده هامم تو اتاق پراشونو پف کردند! :/

چند وقتی بود که مطمئن شده بودم پیرها فقط سردشون میشه.چون جوان که بودم اصلا سرمایی نبودم ولی حالا خیلی احساس سرما میکنم.
ناخن خیلی بلند هم بنظرم  مایه دردسره.با کارهای روزمره جور درنمیاد.
پاسخ:
نه عزیزم پیر و جوون نداره، سرده لعنتی :/
خیلی بلند که فاجعه است، من منظورم از بلند به حدیه که یه کوچولو از انگشت بزنه بیرون! :))))) 
البته الان که انگشتام کچل و زشت شدن :(
با اون قسمت گرمای زیر پتو در سرما حال می کنم ولی خداییش باید در زمستان یا حداقل روزهای سرد ادارات و مدارس یک ساعتی دیرتر شروع بشه. اصلا قوانین منعطفی نداریم توی کشورمون متاسفانه.
ناخن بلند تمیز خیلی خوشگله ولی همون که گفتی متاسفانه با زندگی روزمره جور در نمیاد خاصه اگه خانه داری هم قرار باشه بکنی و شاغل هم باشی هیچی دیگه چشم و چار ملت رو با خانواده یه جا در میاری
پاسخ:

من کاملا با نظرت موافقم. راستش چند وقت پیش حتی یه پست تو اینستا به این مضمون گذاشتم که "waking up before 8 A.M should be illegal" ^_^

به نظرم ناخن بلند واسه کسیه که دست به سیاه و سفید که نمی زنه هیچی، وقت واسه آرایش و مانیکور و لاک خوشگل زدن و طرح دادن هم داشته باشه... :(

خود بیدار شدن سرصبح سخت هست، حالا هوا هم سرد باشه که مشکل میشه دو چندان،  یه همکاری دارم که معمولا برای هر مسئله ای یه راه حلی داره، مثلا در همین مورد که من هم مبتلا به بودم، پیشنهاد کرد که شب قبل یه فلاکس آب جوش / شیر داغ کنار بذار، صبح یه لیوان چایی / شیر که میل میکنی، ظرف دو شماره هشیار میشی. برای من که مفید بود.

خوشحالم که تغییرات را با کمال میل برای پیانو انجام می دی، امیدوارم این رضایت همیشه همراهت باشه

 

پاسخ:
یاد یه خاطره ای افتادم. من تو دوران کنکور یه کاسه بزرگ آب می ذاشتم نزدیک تخت، که وقتی صبح با صدای ساعت بیدار شدم قبل از اینکه دوباره خوابم ببره صورتمو باهاش بشورم خواب از سرم بپره. حکایت "تنبل نرو به سایه، سایه خودش می آیه!" :)))

سلام رها جان

سالهای پیش که اصفهان بودیم موقع رفتن مدرسه تمام لباسهای گرمم رو میپوشیدم و یکی از اون کلاه هایی که فقط یک دریچه به سمت دنیای بیرون داره رو هم میکشیدم رو سرم و با شال گردن تمام منافذ احتمالی رو مسدود میکردم باز هم از سوز سرما مجبور بودم عقب عقب برم مدرسه که باد سرد چشمام رو اذیت نکنه و این در حالی بود که شب مثل یک خرس قطبی که قراره 6ماه بخوابه رفته بودم زیر پتو اما 6 ساعت بعد مجبور بودم بیدار شم

الان به خاطر کار شیفت تمام برنامه خوابم بهم ریخته .اکثر اوقات 5 صبح بیدارم چه کاری داشته باشم چه نداشته باشم.

و گاهی مجبورم ساعت 8 صبح تازه بخوابم و چون اون موقع دیگه خوابم نمی بره ..تصور میکنم که ساعت 6 صبحه من اصفهانم هوای بیرون سرده و باید برم مدرسه

اینطوره که خوابم میبره

پاسخ:

سلام رضا جان. خوبی؟

واسه منم درس و مدرسه و دانشگاه اندازه 10 تا زاناکس خواب آوره :)))) حتی فکر کردن بهشم اثربخشی داره P:

الان  که جواب شما رو میدم دیگه اونقدرا سرد نیست. سرمای سختش گذشت یه جورایی بهاریم شده... :/

 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">