شاید محال نیست!

Mon Journal Intime

Mon Journal Intime

شاید محال نیست!

اینکه مدام به سینه ات می کوبد، قلب نیست
ماهی کوچکی است که دارد نهنگ می شود.
ماهی کوچکی که طعم تنگ بلورین، آزارش می دهد
و بوی دریا هوایی اش کرده است...

(عرفان نظر آهاری)

بایگانی

به کدامش برسم؟! :/

چهارشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۶، ۰۸:۵۷ ق.ظ

نمی دانم اسم این وضعیت را چه می توان گذاشت!

قرار بود ۱۱ ام زایمان خواهرم باشد. کلی برنامه ریزی کرده بودیم. من مرخصی گرفته بودم. مامان داشت برنامه ریزی می کرد که چه روزهایی او برود پیش خواهرم و چه روزهایی من که به درس یلدا هم لطمه ای وارد نشود. تازه تولد خواهرزاده ام هم بود که قرار بود چند روز بعد از تولد برادرش یک مهمانی خودمانی برای هردویشان تدارک ببینیم... اما از آنجا که ما خانوادتا (!) عجولیم خواهرزاده بی طاقت ما یک هفته زودتر آمد و زد وسط گل و کاسه همه مان! درست زمانی که بابا بنا گرفته بود نمای خانه را فلان کند! من هم که تماما شیفت بودم. ولی نور علی نورش همانا ماجرای سنگ کلیه مادر جان بود که درست از روز قبل از زایمان خواهرم شروع شد و تا امروز ادامه دارد و به زور انواع و اقسام مسکن سرپاست تا دیشب که با هم آمدیم بیمارستان بستری شد و همین الان هم رفت اتاق عمل! :"(

من هم نشسته ام پشت در اتاق عمل بعد عمری پست می گذارم و برای خودم شعر می خوانم که "سه پلشت آید و زن زاید و مهمان برسد..." 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۹/۰۸
رها .

نظرات  (۴)

قدم نورسیده مبارک باشه

ایشالا همیشه شادی ش رو ببینید

مادر هم در صحت باشند

ایشالا دفعه بعد جای بهتری برای پست گذاشتن پیدا کنید

پاسخ:
ممنونم بابک جان
مامانم بهترن الان، تشکر
منم همین طور... پشت در اتاق عمل یکی از نفرین شده ترین مکان هاست! خدا قسمت کسی نکنه
اخ آخ چه شلوغ پولوغ شده همه چیز. البته بهت بگم بعدا کلی ماجرای خنده دار از دل این همه استرس درمیاد . باز حالا این کوچولوی نو رسیده یک هفته عجله کرده که در پزشکی خیلی هم غیر منتظره نیست ،پسربنده در شش ماه و دوهفتگی تشریف اوردن ببینن این دنیا چیه
 امیدوارم حال مادر بعد از عمل خوب باشه
پاسخ:
آره واقعا... مخصوصا سر این قضیه درد زایمان و سنگ کلیه. :D من اصولا تو این مواقع ملاحظه تو کارم نیست تا بتونم طرفو اذیت می کنم ^_^
۶ مااااااه!!! الهیییی... چقدر کوچولو بوده ❤
مامان هم خوبن. خدا رو شکر. کلا عمل مثل آب رو آتیش بود. به قول خودش می گه انگار از آسمون اومدم زمین :)

سلام صبح شنبه که اومدم دیدم برای فرزانه نوشتی که مادر خیلی بهتر هستند، خوشحال شدم

تازه چه خبرها

امید شاد باشی و شنگول

پاسخ:
سلام
ممنون
مثل قبل خبر خاصی نیست
مچکرم ... شما هم همین طور
امیدوارم دیگه از اون شرایط پیچیده دراومده باشید و حال مادر و کوچولو هم خوب باشه
پاسخ:
مرسی فرزانه جون 
خدا رو شکر خوبن همه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">