شاید محال نیست!

Mon Journal Intime

Mon Journal Intime

شاید محال نیست!

اینکه مدام به سینه ات می کوبد، قلب نیست
ماهی کوچکی است که دارد نهنگ می شود.
ماهی کوچکی که طعم تنگ بلورین، آزارش می دهد
و بوی دریا هوایی اش کرده است...

(عرفان نظر آهاری)

بایگانی

شادی

دوشنبه, ۶ تیر ۱۴۰۱، ۰۴:۱۸ ب.ظ

روزگار آرامیست. آرام ترین دوران زندگی ام. سه چهار روزیست دوچرخه خریده ایم و عصرها می رویم دوچرخه سواری. باد خنک و حس آزادی و لاین مجزا و آرامش... و ذهن من که انگار هنوز عادت نکرده باشد.

هنوز گاهی به این فکر می کنم که چطور آنگونه زندگی می کردم. شیفت های طولانی..بدو بدو ها از این درمانگاه به آن داروخانه... از آن داروخانه به آن کلینیک... ویزیتورهایی که شبانه روز زنگ می زدند. تماس های از شبکه بهداشت که کمبودهای کشوری دارویی را از من طلب می کردند و یک روز آرام برایم نمی گذاشتند. به این فکر می کنم که چقدر زندگی ام افراطی بود! و این بزرگترین تفاوت ایجاد شده در درون و بیرون من است. اعتدال! 

تبدیل شده بودم به یک آدمی که از زندگی فقط کار کردن را می شناخت و شب ها که جنازه ی بی جانی را به خانه می رساند که خدا می دانست زحمت بلند شدن برای خوردن شامی که مادر پایین تختش گذاشته بود را به خود می داد یا نه! و از آن طرف تفریح کردن های افراطی! دو هفته سفر با کوله پشتی... شهر به شهر... کشور به کشور... حتی یکجا آرام و قرار نداشتم. سفرهایم اسامی شهرهایی بود که فتح می شد بی آنکه هدفی داشته باشم. 

در نور کم چراغ همانطور که صورت خوابالود علیرضا را لمس می کنم می گویم:" دو روز است دوچرخه سواری نرفتیم و دلم چقدر تنگ شده..."

- فردا می ریم قربونت بشم.

- علیرضا من جدیدا یه چیزی رو فهمیدم. امروز وقتی اون پول ۳ سال بن کارت واریز شد و احساس کردم یه پول یامفتی اومده دستم یه لحظه به ذهنم رسید باهاش بریم سفر. بعد یاد سفرام افتادم. متوجه یه چیزی شدم! اینکه چقدر تا پیش از این من تصور می کردم با انجام یک کارهایی به آدم خوش می گذره... باورت می شه؟ خوش نمی گذشت! من تصور می کردم خوش می گذره... خوشی رو الان دارم می فهمم یعنی چه!

چشم هایش سنگین است... می گوید:" باور کن می فهمم چی می گی عشق من..."

دستش که توی دستم هست را آرام می بوسم. عشق جذاب من خوابیده و تماشای آرامش و خوابیدنش بزرگترین شادی دنیای من است. از شعف داشتنش قند توی دلم آب می شود.

من قدر این لحظات را می دانم. قدر تک تکشان را...

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۴/۰۶
رها .

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">